نتایج جستجو برای عبارت :

چکار کنم که همسرم امور مهم زندگی را جدی بگیرد؟

چرا دیگر همسرم را دوست ندارم ؟ دلزدگی زناشویی چیست ؟چرا دیگر همسرم را دوست ندارم ؟ علایم دلزدگی زناشویی چیست ؟ چرا دلزدگی زناشویی پیش می آید ؟ با دلزدگی زناشویی چکار کنیم ؟ راه درمان دلزدگی زناشویی چیست ؟ آیا می توان دوباره به همان شور و نشاط اول زندگی مشترک برگشت ؟ آیا طلاق راه چاره هست یا خیر ؟ 
ادامه مطلب
چرا دیگر همسرم را دوست ندارم ؟ دلزدگی زناشویی چیست ؟چرا دیگر همسرم را دوست ندارم ؟ علایم دلزدگی زناشویی چیست ؟ چرا دلزدگی زناشویی پیش می آید ؟ با دلزدگی زناشویی چکار کنیم ؟ راه درمان دلزدگی زناشویی چیست ؟ آیا می توان دوباره به همان شور و نشاط اول زندگی مشترک برگشت ؟ آیا طلاق راه چاره هست یا خیر ؟ 
ادامه مطلب
چرا دیگر همسرم را دوست ندارم ؟ دلزدگی زناشویی چیست ؟چرا دیگر همسرم را دوست ندارم ؟ علایم دلزدگی زناشویی چیست ؟ چرا دلزدگی زناشویی پیش می آید ؟ با دلزدگی زناشویی چکار کنیم ؟ راه درمان دلزدگی زناشویی چیست ؟ آیا می توان دوباره به همان شور و نشاط اول زندگی مشترک برگشت ؟ آیا طلاق راه چاره هست یا خیر ؟ 
ادامه مطلب
تمی دونم چکار کنم
گیر افتادم
مثل بیچاره ای که گوهر قیمتی و تنها سرمایه ش رو گول خورده و بی عقلی کرده و انداخته ته چاه.
چکار کنم...
چکار کنم...
من می دونم گرفتار بوده و هستم که این خسارت بهم وارد شده
ولی خدایا نوری، دستی، هدایتی، چیزی...
هرچی از خیر بهم بقرستی محتاجم خدا...
تمی دونم چکار کنم
گیر افتادم
مثل بیچاره ای که گوهر قیمتی و تنها سرمایه ش رو گول خورده و بی عقلی کرده و انداخته ته چاه.
چکار کنم...
چکار کنم...
من می دونم گرفتار بوده و هستم که این خسارت بهم وارد شده
ولی خدایا نوری، دستی، هدایتی، چیزی...
هرچی از خیر بهم بقرستی محتاجم خدا...
شهریورماه 1394 من و همسرم عقد کردیم . بعد از گذشت 5 ماه در بهمن ماه 1394 موقع تولد همسرم رسیده بود . یه جش تولد برای همسرم در خانه پدرش گرفتم و شام ( چلومرغ ) دادم . مهمونای تولد همسرم ، داداش ها و آبجی های دو طرف به همراه پدر و مادرهامون بودند . کادوی من برای همسرم یه گوشی موبایل سامسونگ مدل G5 بود که 530 هزار تومان خریدم .
 
***
 
 
حس بدرد نخور بودن همه وجودمو گرفته
ناراحتم اونم خیلی زیاد
ولی از عصر فکر میکنم باید چکار کنم؟
الان اگه پشت هم حالشو بپرسم بیشتر آزارش ندادم؟
از این که هی بگم این کار رو بکن یا اون کار رو بکن کلافه نمیشه؟
نمیشناسمش
نمیدونم با حرف زدن حالش بهتر میشه یا حرف نزدن
حس میکنم دوست داره صحبت کنیم
ولی از طرفی حوصله ش رو نداره...
چرا من بلد نیستم که باید چکار کنم؟
من میخوام از همسرم توافقی جدا بشوم از توافقاتی که گذاشتیم زیاد راضی نیستم  ممکن خود قاضی شرایط بهتری بزاره.
میخوام حضانت دخترم را به طور کامل بگیرم چکار کنم؟
 و سوال اخر جهیزیه ام. با گذشت 6سال کم کم خودم جمع کردم اما شوهرم میگه خودم پولش دادم. پس نمیتونم جهیزیه خونه ام بگیرم. باتشکر.
در ۹۹٪مواقعی که با همسرم وارد دعوا و مشاجره و بگو مگو میشم،نهایتا چیزی که میاد تو ذهنم اینه که ارزششو داشت؟ارزش داشت سر فلان چیز بی مورد با همسرم دعوا کنم و آرامش زندگیمو بهم بزنم؟همیشه هم جوابم اینه که نه ارزششو نداشت.
مشکل من اینه که تحمل بی نظمی و گیج بازی و حواس پرتی برام سخته و دیدن اینها از همسرم باعث میشه از کوره در برم و اون هم بهش برمیخوره شدیدا...
 
آخ چقد این تپش قلب اذیتم میکنه...
سال نو مبارک
من عید نوروز امسال ( 1399 ) به همسرم 100 هزار تومان عیدی دادم . عید نوروز 1399 اولین عید نوروز زندگی من و همسرم می باشد که عروسی گرفتیم و اومدیم خونه خودمون . البته متاسفانه بخاطر شیوع بیماری کرونا در ایران و حتی در کشورهای جهان امسال دید و بازدید عید را منع کردند و انشالله این بیماری ریشه کن خواهد شد .
 
 
من 34 سال دارم خانومم 40 ساله هست و4ساله که داریم به همراه فرزندان همسرم زندگی میکنیم ولی از لحاظ مالی تحت فشار هستم حتی از نظر ارتباطی هم تحت فشارم چون بچه ها بزرگ هستند نمیتوانم با همسرم سکس داشته باشم به خاطر حضور بچه ها به همسرم گفتم بچه ها با پدرشون باشن قبول نمیکنه ومیگه توافقی جدا بشیم من و خانومم هیچ مشکلی باهم نداریم فقط من دیگه نمیتونم با بچه ها زندگی کنم. من از همه چیم زدم از مسافرت از خوشی از لباسم و اینکه با وجود این بچه ها من نمیتون
اگر بخوام زندگیم رو تا به امروز به سه بخشِ مهم و تأثیرگذار  تقسیم کنم میشه:
زندگیم قبل از آشناییم با همسرم
زندگیم بعد از آشنایی با همسرم(بزرگترین هدیه خدا)
زندگیم بعد از آشنایی با شخصیتِ شهیدِ مدافعِ حرم "محمد حسین محمدخانی" 

+ آتــــقی!
              ازت ممنونم!!!
همسرم قبول نمیکنه خانواده من بهتر هستند
خانم بنده همواره اصرار دارد تا در زمان خرید هدایا برای خانواده‌های مان کاملا یکسان و برابر برخورد کنیم، حال آن‌که خانواده این جانب همواره به نسبت خانواده همسرم لطف بیشتری به ما دارند، چه از لحاظ تعداد و دفعات هدیه دادن و چه از لحاظ ارزش مالی. خانمم قبول نمی‌کند که خانواده من از خانواده او در این زمینه بهترند. با این‌که این موضوع را بارها برایش توضیح داده‌ام اما با توجیهاتی همچون تفاوت سطح مالی دو خ
من و همسرم داریم توافقی جدا میشیم, دادگاهش هم انجام شده ودر دادگاه قرار بر این شد در عوض بذل مهریه مبلغی را نقدا در محضر همسرم به من بدهد, وحکم دادگاه هم مبنی بر عدم سازش صادر شد, حالا اگه همسرم مبلغ را نپردازد و در محضر حاضر نشود, مهریه اولیه من هنوز پابرجاست؟ و ما هنوز زن و شوهریم؟

سلام بله هستید هم زن وشوهر هم مهر پابرجاست

منبع: سایت وکالت دادراه
7 سال با یک مرد معتاد ورفیق باز زندگی کردم دوست همسرم پیشنهاد ارتباط داد قبول نکردم با همسرش از من حق سکوت گرفتن برای حفظ آبرو در محل کارم 6 میلیون دادمخانواده همسرم فهمیدن ومجبور به طلاق وبخشش مهرم شدم همسرم ترک کرده منم برگشتم یکسال تمام مخارج خونه با من بود دوباره معتاد شده میخوام جدا بشم ولی تهدیدم میکنه که باکسی هستی تلفنی با یه نفر صحبت می کردم می ترسم اما می خوام اقدام کنم باید چه کنم رو پرونده قبل که تو مشاوره هست میشه اقدام کنم؟ تو پر
آدمها با خودشون و زندگی هاشون چکار می کنند؟ من با زندگیم چکار کنم؟ سخت ترین کار تو دنیا روبرو شدن آدم با خودش، با زندگیشه، با چیزهایی که درست کرده و وای به اون روزی که بفهمه هیچ چیزی درست نکرده فقط خودش و خودش و یه هیچ کامل اطرافش درست کرده.
شده خسته باشی و ندونی باید چکار کنی من میدونم باید چکار کنم ولی بشدت خسته ام و ناامید نمی دونم باید برای آینده چکار کرد به من باشه پنجره میکردم و خودم رو پرتاب میکردم وسط اتوبان حداقل روحم ازاد می شد زنگ نمی زدم خونه صدای گرفته مادرم رو بشنوم با خواهرم حرف بزنم و به جای یه خواهر سالم و موفق یه ادم مریض با روحیه از دست رفته جلوم باشه و یا برادری که تمام هم و غمش جمع کردن ثروت پدرت باشه و خودت از فردای خودت با تمام این ادم ها بترسی و بگی خدایا من با
مثل ماهی میمونم که از کنج تنگ نقلیش درش میارن و میندازنش تو دریا،نمیدونه کجاس، واسه چی اینجاس ؟اصن قراره چی بشه !از کدوم طرف باید بره؟این روزا ذهنم پر از سواله،یعنی من اشتباه انتخاب کردم؟ نکنه به خودم ضربه بزنم آیندم چی میشه؟قراره چکار کنم من.دورم پر از آدماییه که با تجربه ای که خودشوندارن میگن بلید چکار کنم ،میگن داری راه اشتباهی رو میری ،این راه تهش هیچی نداره برات فقط عمرت و هدر میدی.راستش و بگم من از اولش مطمئن بودم به انتخاب رشته ام،.یع
من وهمسرم دایم طلاق توافقی میگیریم گواهی عدم سازش هم صادر شده قرار بر این شده که در عوض بذل مهریه همسرم در دادگاه  مقداری پول به من بدهد 
حالا اگه همسرم مبلغ را نپردازد و در محضر حاضر نشود, مهریه اولیه من هنوز پابرجاست؟ و ما هنوز زن و شوهریم؟
خیلی وقتها
حصارها فقط دیوارای خونه تون نیستن
حصارها فقط شاخه و نی های خشکیده بین مزرعه ها و باغهای شما نیست!
 
حصارها مرز بین دو تا صندلی و کیف بین مسافر توی تاکسی کنار دستتون نیست!
 
حد و مرزهاییِ که شما برای خودتون تعیین میکنید.
 
گاهی ما فکر میکنیم باید انگشت اشاره مونو سقراط وار تو اسمون تکون بدیم و به بقیه بگیم چکار کنن،در واقع ما باید بریم جلو اینه اگر به غرورمونم بر میخوره در اتاقو ببنیدیم
کسی نفهمه که فهمیدیم باید به خودمون بگیم چکار ک
من و همسرم 8ساله که ازدواج کردیم در این مدت همسرم اصلا سازش نداره مدام بد اخلاقی میکنه من میترسم که از او بچه دار شوم میگم بیا توافقی جدا بشیم میگه مهرش رو اجرا میگذاره من شرایط مالی خوبی ندارم 
اگر مهر اجرا بزاره برای طلاق چقد معمولا پیش میگیرن و اینکه چند ماه یا چند وقت طول میکشه که طلاق انجام بشه؟
الان ساعتهاست در مورد نوشتن برای ماد فکر می کنم اما دریغ از نوشتن حتی یک خط، قطعا که تشکر از مادر با هزاران جلد کتاب هم ممکن نیست. 
هنوز چند روزی بیشتر از فوت مادربزرگ مهریان همسرم نگذشته و ذهنم همچنان درگیر نبود او، یادم نمیره زمانی که قرار بود برای خدمت سربازی به  کرمان اعزام بشم حدود دو سال پیش همراه همسرم برای خدا حافظی پیش مادر بزرگ خانمم رفتیم، چه لحظاتی بود،
پیرزنی مهربان و هرچند فرتوت که با کوله باری از عشق و تجربه روی تخت خودش نشسته
امسال میخوام واس ماه محرم یه کار خیری کنم
خوب مقصد اول آمریکا 
سوالتون اینه که بریم امریکا چکار؟!
اره دیگ بریم کاخ سفید
کاخ سفید چکار کنیم‌؟!
خوب دیگ مخ برتر وارد میشود میریم امریکا کاخ سفیدو میکنیم حسینه هر کدومتون هم یه کاری به عهده بگیرید یکی ساندیس بده یکی کیک یکی هم ...
 
تا هوش برتری دیگ خدا یار و نگهدارتان
امروز دکتر بهم گفت باید زودتر ازدواج کنی تا بتونی بچه دار شی. این یکم مذخرفه. تمام راه ذهنم درگیر بود. غمی که وجودم رو گرفت انقدر بزرگ بود که واسه یه لحظه حس کردم میتونم بزنم زیر گریه. ولی وقتی رسیدم خونه و مامان جواب آزمایش رو ازم پرسید با حالت مسخره بازی برگشتم بهش گفتم دکتر بهم چی گفت. گفتم این زندگی از من دیگه ادامه پیدا نمیکنه.
خب حالا گذشته از همه ی اینا واقعا من باید چکار کنم؟ میخونی آنه؟ میخونی آنه ماری؟ من باید چکار کنم؟ مطمئنم اگه نتو
امروز دکتر بهم گفت باید زودتر ازدواج کنی تا بتونی بچه دار شی. این یکم مذخرفه. تمام راه ذهنم درگیر بود. غمی که وجودم رو گرفت انقدر بزرگ بود که واسه یه لحظه حس کردم میتونم بزنم زیر گریه. ولی وقتی رسیدم خونه و مامان جواب آزمایش رو ازم پرسید با حالت مسخره بازی برگشتم بهش گفتم دکتر بهم چی گفت. گفتم این زندگی از من دیگه ادامه پیدا نمیکنه.
خب حالا گذشته از همه ی اینا واقعا من باید چکار کنم؟ میخونی آنه؟ میخونی آنه ماری؟ من باید چکار کنم؟ مطمئنم اگه نتو
زنی به مشاور خانواده گفت: من و همسرم زندگی کم نظیری داریم ؛همه حسرت زندگی ما رو میخورند.سراسر محبّت, شادی, توجّه, گذشت و هماهنگی.امّا سؤالی از شوهرم پرسیدم که جواب او مرا سخت نگران کرده است.پرسیدم اگر من و مادرت در دریا همزمان در حال غرق شدن باشیمچه کسی را نجات خواهی داد؟و او بیدرنگ جواب داد: معلوم است, مادرم را ؛چون مرا زاییده و بزرگ کرده و زحمتهای زیادی برایم کشیده!از آن روز تا حالا خیلی عصبی و ناراحتم به من بگویید چکار کنم؟مشاور جواب داد:شنا
مهرم 50 سکه هست توافق کردیم که 100 میلیون نقد بگیرم بقیه اقساطی .الان 3روز دیگه جلسه دادگاه داریم. اما همسرم هنوز هیچی بهم نداد.. الان باید چکار کنم. دادگاه برم به قاضی شرایط ام بگم. لطفا کمکم کنید.


سلام .در طلاق توافقی باید حقوق مالی شما مشخص بشه و قاضی توافقات شما را در صورتجلسه ذکر میکنه .الزاما حضور شما در دادگاه به منزله تحقق طلاق توافقی نیست .

منبع: سایت وکالت دادراه
7سال با یک مرد معتاد زندگی کردم تمام وسایل زندگیم رو فروخت در این بین دوست همسرم گفت از ش جدا بشم وایشون هم از همسرش جدا میشه وبا هم زندگی کنیم قبول نکردم با همسرش از من اخازی کردند ومنم برای حفظ آبروم در محل کارم 6میلیون پول دادم این موضوع را خانواده ی همسرم فهمیدند ومجبور شدم با بخشش مهریه طلاق بگیرم بعد از مدتی همسرم که ترک کرده بودخواست که برگردم منم برگشتم یک سال خرج زندگیش رو دادم ولی بازم به مواد برگشته میخوام طلاق بگیرم وقتی فهمیدتهدی
او میگفت که پس از سالها زندگی مشترک، همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد، ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد. و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد. زن دیگری که همسرم از من میخواست که با او بیرون بروم مادرم بود که 19 سال پیش بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن 3 بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی ونامنظم به او سر بزنم.


ادامه مطلب
با همسرم به توافق رسیدیم که مهرش را ببخشد وطلاق بگیریم  چه متنی را میتوانیم تنظیم نمائیم که در روند طلاق ادعا یا مشکلی ازطرف همسرم ایجاد نشود. متشکرم.


باسلام شما میتوانید در دفتر اسناد رسمی اقرار به بخشش مهریه و غیر قابل رجوع بودن مهر نمایید

منبع: سایت وکالت دادراه
شهر سوال - ازدواج یعنی کنار هم قرار گرفتن دو انسان. زندگی مشترک خوب نیاز به مدیریت،
هنر، از خودگذشتگی و در نظر گرفتن طرف مقابل دارد. اگر سوای خوشایند یا
ناخوشایند شما، روحیات ایشان برای زندگی مشکلاتی را ایجاد کرده است که نیاز
به پیشگیری و بهبود دارند، با استفاده از اصول گفتگوی صمیمانه و به دور از
نزاع و برچسب به ایشان، مطالب را به هدف بهبود شرایط زندگی مشترک با ایشان
مطرح نمایید.بخش خانواده شهر سوال بر بال اندیشه ها
ادامه مطلب
زنی به مشاور خانواده گفت: من و همسرم زندگی کم نظیری داریم ؛همه حسرت زندگی ما رو میخورند.سراسر محبّت, شادی, توجّه, گذشت و هماهنگی.امّا سؤالی از شوهرم پرسیدم که جواب او مرا سخت نگران کرده است.پرسیدم اگر من و مادرت در دریا همزمان در حال غرق شدن باشیمچه کسی را نجات خواهی داد؟و او بیدرنگ جواب داد: معلوم است, مادرم را ؛چون مرا زاییده و بزرگ کرده و زحمتهای زیادی برایم کشیده!از آن روز تا حالا خیلی عصبی و ناراحتم به من بگویید چکار کنم؟مشاور جواب داد:شنا
شهر سوال - ازدواج یعنی کنار هم قرار گرفتن دو انسان. زندگی مشترک خوب نیاز به مدیریت،
هنر، از خودگذشتگی و در نظر گرفتن طرف مقابل دارد. اگر سوای خوشایند یا
ناخوشایند شما، روحیات ایشان برای زندگی مشکلاتی را ایجاد کرده است که نیاز
به پیشگیری و بهبود دارند، با استفاده از اصول گفتگوی صمیمانه و به دور از
نزاع و برچسب به ایشان، مطالب را به هدف بهبود شرایط زندگی مشترک با ایشان
مطرح نمایید.بخش مشاوره شهر سوال بر بال اندیشه ها
ادامه مطلب
سلام
دوستان من مدت یک سال و یکی دو ماه هست که عقد کردم. مشکل من اینه که خانوادم خیلی برام مهمتر از همسرم هستن و با اینکه با عشق و علاقه همسرم رو انتخاب کردم ولی علاقه و وابستگی ای که به خانوادم دارم رو نسبت به همسرم ندارم و احساس میکنم عاشقش نیستم.
چون همه کارهایی که خانوادم برام انجام دادن و میدن رو با همسرم مقایسه میکنم نسبت بهش سرد میشم. من مسأله مالی رو ملاک انتخاب و ازدواجم قرار ندادم و الآن پشیمونم. چون بخاطر این موضوع همسرم خودخواه شده و
چیزی ک نگرانش بودم اتفاق افتاد
اونوقتی که به همسرم بله گفتم، نمیدونستم ک همچین چیزهایی هم ممکنه پیش بیاد
اون هم انقدر زود
طول مدت محرمیت مون دو و نیم ماه بود که حدود 20 روز و در سه مرتبه، طعم فراق رو چشیدیم.
بعد از عقد هم، خیلی...! 
تلخ ترین تجربه ی زندگی من همین فراق 24 روزه ی بعد از عقدمون بود.
و هنوز به آرامش نرسیده دوشنبه شب همسرم گفت همون که نگرانش بودیم شد زهرا...
گفتم چی؟
گفت حوزه ترم تابستونه ارائه نمیده.
و این، برای همسر شهرستانی من یعنی بی ج
اصرار می‌کنند که سحر هم پیششان باشیم. مادر همسرم می‌گوید یک لقمۀ محبت‌ست همه با هم می‌خوریم و می‌داند من چقدر عاشق این دو کلمه "لقمۀ محبت" هستم. سر ساعتی که تعیین کرده‌اند می‌رسیم. با لبخند و به گرمی استقبال می‌کند و در حالیکه به ساعت نگاه می‌کند چند تا پسته و بادام کف دست من و همسرم می‌گذارد و با لبخند می‌گوید این هم جایزۀ به‌موقع آمدنتان. همانطور که سفره را می‌چینیم با خوشحالی زیر لب زمزمه می‌کند "آدم خستگی از تنش در میره وقتی شماها ب
همسرم با خانواده ام رفتار خوبی ندارد
در مواقعی که بین همسران اختلافاتی بروز می کند بهتر است که پای خانواده زن و یا شوهر به میان کشیده نشود و حتما سعی کنید به خانواده همسرتان بی احترامی نکنید
ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید
www.holoo1.ir
رسم هر سالۀ اینجا، جمع شدن سر سفرۀ افطار خانۀ پدری همسرم ست. هر شب دعوتیم به نان تازه و پنیر و سبزی و چای و خرما. نان تازه را مردها می‌آورند، سبزی را هم هماهنگ می‌کنیم که هرکس بتواند، هر روز، به قدر نیاز بخرد. سفرۀ ساده و دلچسبی‌ست و به قول مادر همسرم بی‌هیچ تکلّف و سختی، هر شب میزبان روزه‌داران‌ست و به خودش می‌بالد و آشکارا ذوق می‌کند و حاضر نیست میزبانی را به ما یا برادر همسرم واگذار کند...
نشسته بودیم سر سفرۀ افطار. میزبان حواسش به همۀ مه
چرا به خودم نمیام؟ تا کی قراره اینطوری ادامه پیدا کنه؟ زمستون گذشت، بهار گذشت، تابستون گذشت، و پاییز... پاییز هم دارم میگذره. دلیلش چیه؟ مشکل از کجاست؟دقیقا باید چکار کنم که نمیکنم؟ چرا دارم باز به شیوه گذشته عمل میکنم؟ بلاخره کی میخوام این من درونی که که من نیستم رو نابود کنم؟
اینجوری نمیشه. هرهفته داره بدتر از هفته قبل میگذره و اصلا متوجه نمیشم دلیلش چیه.
بارها و بارها با خودم حرف زدم، از خودم قول گرفتم و چرا؟تک تک لحظات رو دارم میکشم و از د
چرا به خودم نمیام؟ تا کی قراره اینطوری ادامه پیدا کنه؟ زمستون گذشت، بهار گذشت، تابستون گذشت، و پاییز... پاییز هم دارم میگذره. دلیلش چیه؟ مشکل از کجاست؟دقیقا باید چکار کنم که نمیکنم؟ چرا دارم باز به شیوه گذشته عمل میکنم؟ بلاخره کی میخوام این من درونی که که من نیستم رو نابود کنم؟
اینجوری نمیشه. هرهفته داره بدتر از هفته قبل میگذره و اصلا متوجه نمیشم دلیلش چیه.
بارها و بارها با خودم حرف زدم، از خودم قول گرفتم و چرا؟تک تک لحظات رو دارم میکشم و از د
من یک غریبه ام که هیچ سنخیتی با فونت و رنگ و هدر و لینکها و نوشته ها و آدرس و کامنتهای این وبلاگ ندارد. یک کاملا غریبه که تا مرز فروپاشی پیش رفته است. شاید حتی مرز هم تعبیر دقیقی نباشد. یک غریبه که فروپاشیده و حتی نمیداند چه کسیست. چکار میکند. چکار باید بکند. مطلقا هیچ چیز نمیداند و هیچ چیز نیست. یک آگاهی متحرک. یک صرفا موجود که تنها چیزی که درباره خودش _احتمالا_ میداند این است که موجود است.خواب و بیداریش در هم تنیده شده اند و گاه شک میکند اصالت را
خاطره قرار ملاقات با امام رضا ع
در عصر یک روز زمستانی سال ۱۳۸۶ که در خانه پدر بزرگ همسرم در گیلان بودیم، با خانواده تصمیم گرفتیم به زیارت آستانه اشرفیه برویم.به نیت رفع مشکلی که برای همسرم ایجاد شده بود  به داخل حرم رفته و  سلام کردم و از ایشان خواستم که ازخدا بخواهد مشکل ما  حل شود و بعد نماز زیارت، کتاب تاریخ انقلاب سید اشرف را در باره  زندگی ایشان خریدیم و به  خانه پدر بزرگ همسرم بازگشتیم که تقریبا نیم ساعت فاصله داشت.فردا  بعد از اذان، نم
انجام امور اداری در ایران
 
انجام کلیه امور اداری و خدماتی در ایران برای ایرانیان عزیز که امکان حضور در ایران را ندارند و یا در آن تایم زمانی خاص فرصت مسافرت به وطن برایشان وجود ندارد ایران یار انجام اینکار را به عهده میگیرید 
 
#گزارش #شفافیت
 
گزارش نهایی امور مالی مرکز نیکوکاری بشری مربوط به بهمن ماه 1398
 
طبق شرح تفصیلی موجود در تصویر، در تاریخ 98/12/01 طی جلسه ای با حضور مدیر عامل و مسئول امور مالی تمامی امور مالی مرکز از ابتدا تا انتهای بهمن 1398 مورد بررسی و مستندسازی قرار گرفت.
.
 
الان ساعتهاست در مورد نوشتن برای ماد فکر می کنم اما دریغ از نوشتن حتی یک خط، قطعا که تشکر از مادر با هزاران جلد کتاب هم ممکن نیست. 
هنوز چند روزی بیشتر از فوت مادربزرگ مهریان همسرم نگذشته و ذهنم همچنان درگیر نبود او، یادم نمیره زمانی که قرار بود برای خدمت سربازی به  کرمان اعزام بشم حدود دو سال پیش همراه همسرم برای خدا حافظی پیش مادر بزرگ خانمم رفتیم، چه لحظاتی بود،
پیرزنی مهربان و هرچند فرتوت که با کوله باری از عشق و تجربه روی تخت خودش نشسته
سلام دوستان عزیز خانواده برتری
یه مسئله‌ای برام پیش اومده کمک و مشورت میخوام، سعی میکنم خلاصه بگم؛
من و همسرم یک‌ سال‌ و نیم هست که با هم ازدواج کردیم؛ همسرم قبل از ازدواج با من، حدودِ دو سال پیگیر بودن برای ازدواج و چند جا هم خواستگاری رفتن، اما خب به دلایلی نشده؛ فقط یکی از جاهایی که خواستگاری رفتن قضیه جدی شده و هم دختر خانم راضی بوده و هم همسرم، اما وقتی میرن جلسه‌ی آخر برای صحبت‌هایِ نهایی، خانواده دختر خانم حرفای جدیدی میزنن و میگن
در دوران عقد هستیم وهمدیگه رو دوست داریم ولی به دلیل اعتیاد من خانواده همسرم تقاضای طلاق دادند خواستم ببینم با وجود سن کم زوجه پدر خانمم میتواند برای همسرم تصمیم نهایی بگیرد یا همچی به زوجه ربط دارد سنش هم 15سال دارد... ممنون میشم راهنمایی کنید؟

سلام. موضوع طلاق امری کاملا شخصی است. و به زوجین مربوط میشه. اما ترک اعتیاد نه تنها ضرری ندارد که با عث حفظ سلامتی هم می شود

منبع: سایت وکالت دادراه
 
سلام عزیزکم
سلام خواهر کوچیکه ی گُلَم
سلام آبجیِ خوشگِلَم
سلام مریم خانمم
 
یهو دلم یِجوری برات تنگ شد که انگار 
هیچی ولش کن
 
یادته اَزِت پرسیدم:
 
"به نظرت اگه سه میلیارد داشتم چِکار می کردم؟"
 
بهت گفتم بعداً اگر پرسیدی بهت می گم باهاش چکار می کردم
 
ولی تو تا الان که نپرسیدی
 
می دونی فرق من و تو چیه؟
 
تو مریمی
من داداشِ مریمم
تو خودتی
من تو ام
نه که فکر کنی دلم برای خودم تنگ شده 
نه
دوست دارم همینجوری "تو" بمونم
داداشِ تو
تو
 
 
 
اگر یه روز
ازدواج من و همسرم خیلی سنتی بود. زن برادرم خواستگاری دختری روستایی از طایفه خودشون رفتند. همسرم لهجه داشت و من دوست داشتم راهش بندازم. در واقع اصلا فارسی یاد نداشت صحبت کند. چند ماه باید روش کار میکردم. میبردمش با مهندس ها و شرکتی ها با بهترین دوستام که باهاشون معاشرت داشتم، تا فارسی یاد بگیرد. بعد، آشپزی بلد نبود. بردمش و زیر دست یک آشپز آمریکایی آموزش گرفت. الآن خیلی ازش راضیم.
یادمه اون اوایل گاهی شب های تابستان رو با هم رو پشت بوم و زیر نور
الان ساعتهاست در مورد نوشتن برای ماد فکر می کنم اما دریغ از نوشتن حتی یک خط، قطعا که تشکر از مادر با هزاران جلد کتاب هم ممکن نیست. 
هنوز چند روزی بیشتر از فوت مادربزرگ مهریان همسرم نگذشته و ذهنم همچنان درگیر نبود او، یادم نمیره زمانی که قرار بود برای خدمت سربازی به  کرمان اعزام بشم حدود دو سال پیش همراه همسرم برای خدا حافظی پیش مادر بزرگ خانمم رفتیم، چه لحظاتی بود،
پیرزنی مهربان و هرچند فرتوت که با کوله باری از عشق و تجربه روی تخت خودش نشسته
سلام
من دانشجوی پرستاری هستم که به تازگی درسم تموم شده و از مهر و آبان باید برم طرح، احساس خلاء میکنم، حس میکنم به اون چیزی که میخواستم نرسیدم. چون هدفم بلند تر از پرستاری بود و بنا به شرایط و بد شانسی پرستاری آوردم و دیگه خسته تر از اون بودم که بخوام پشت کنکور بمونم.
حالا من یه پرستارم، میخواستم ازتون بپرسم چه جوری میتونم در رشته ام موفق بشم، دوم اینکه من هدفم خارج رفتن بود، و الان نمیدونم چکار کنم، یکی از اساتید مون میگفت باید دو برابر طر
امروز یه سوتی خیلی وحشتناک و مضحک دادم.با همسرم داشتیم در مورد هنرمندهایی که فوت شدن حرف میزدیم که یهو پرسید راستی جمشید مشایخی هم فوت کرد؟گفتم آره بابااااا.چطور یادت نیست؟
بعد گفت از هم دوره ای های اون الان علی نصیریان مونده و محمد علی کشاورز.گفتم نه بابا محمد علی کشاورز هم فوت کرده.گفت نه زنده س.منم اصرااااار که نه فوت کرده.مگه بابای لیلی رشیدی رو نمیگی؟خب باباش فوت کرده دیگه...
نمیدونم چرااااااااااااا و به چه علتتتتتت مغزم با من اینکارو م
    رنگے بر رخسار مجتبے باقے نمانده بود. او بنزد پدر آمد دست راست خود را بر کتف ایشان نهاد و گفت: پدر! من چہ بگویم؛ او دیگر بزرگ شده است و نمےشود در کارهاے او دخالت بیش از حد کرد. تا بہ او بگویے  دختر گلم کجا بودے یا فلان جا چکار مےکردے اخم و تلخ مےکند و سریع روانہ اتاق خود مےشود. من کہ بیشتر وقتها بیرون از خانہ ام و از کجا بدانم او کجا مےرود  یا چکار مےکند؛ مقصّر مادرش است کہ اهمیّتے بہ رفت و آمدهایش نداده است.
ادامه مطلب
 
ترک اعتیاد و روش های درمان آن
اگر چه عوارض ثانویه اعتیاد در بین گروهی از معتادین كه به دلیل فقر و تنگدستی امكان تامین هزینه زندگی خود را ندارند ،سبب می شود كه برای خرج اعتیاد خود دست به هر كاری بزنند ، نسبت به سر و وضع و بهداشت فردی بی تفاوت شوند و در یك كلام مشمول تمام صفاتی كه جامعه به معتادان نسبت می دهد باشند اما این عمومیت ندارند و اكثریت معتادان را شامل نمی شود.
 رش ، او را به وادی خلاف سوق می دهد. خوشبختانه مدتی است كه در قوانین تجدید نظ
بسم الله النور
 
چهارشنبه بود همسرم گفتند فردا وسایل و جهیزیه را بیاریدمن فکر میکردم قرار است هفته بعد بریم چون همسرم گفته  بودن صاحبخانه کارای عقد مانده خانه را انجام دهد بعد برویمخلاصه ما تماس گرفتیم به باربر و پنجشنبه آمدند جهیزیه را بردند ما خودمان هم فکر کنم همان روز بعدازظهر رفتیمهفدهم ماه رمضان امسال بود که من همراه پدر و مادرم وارد خانه شدیم همسرم هم از قبل آنجا بودندهیچی اولش کمی به هم نگاه کردیم و بعد هم به آن همه کار و دیدیم باید
متهم سه سال بعد از جدایی از همسرش متوجه رابطه او با مردی شد و دست به جنایت زد.پرونده این قتل مهر سال ۹۳ تشکیل شد و مأموران در جریان جنایتی قرار گرفتند که در جریان آن مقتول با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود. با انتقال جسد به پزشکی‌قانونی متهم که در محل حاضر بود بازداشت شد.متهم که مردی ۴۰ ساله بود، اتهام قتل را قبول کرد و گفت: سال‌ها قبل با همسرم ازدواج کردم و صاحب دو فرزند شدیم. من و همسرم اختلافات زیادی با هم داشتیم. این درگیری‌ها به حدی بود
وقتی می پرسید؛ چکار کنم بچه زیر دوساله م یاد بگیرد منزل دیگران به وسایل دست نزند؟ انگار پرسیدید چکار کنم فرزند شش ماهم حرف زدن را یاد بگیرد!
کودکان حدود یکسالگی به بعد وارد مرحله کشف محیط اطراف میشود و مغز کودک وارد رشد حسی حرکتی میشود.
رفتار والدین در این دوره به کودکشان لجبازی یا همکاری را خواهد آموخت. در مهمانی ها با حضور مهربانانه خود مراقب کودکتان باشید اما انتظار اینکه در این سن یاد بگیرد به هیچ چیز دست نزند انتظار زیادیست.
این دوران گذ
سلام
خانمی 28 ساله هستم و نزدیک به 5 ساله که ازدواج کردم، مشکلی که میخواستم مطرح کنم این بود که من وقتی تو دوران دانشجویی با همسرم آشنا شدم مجذوب شخصیت پخته و شوخ طبعی همسرم شدم، وقتی هم به خواستگاری اومدن من خیلی راحت پذیرفتم و یه جورایی اون زمان تحت تاثیر احساساتم هم کمی بودم و فکر نمیکردم اختلافات فرهنگی ما بتونه مشکل ساز بشه. 
من خودم از خانواده ی مقیدی هستم، پدر و مادرم اهل نماز و روزه هستن البته خودم نمیخونم، یا حجابم کامل نیست و تو دوران
سلام خسته نباشید
من دختری هستم 27 ساله، حدودا هفت ماه هست که نامزد کردم، خانواده همسرم خیلی حساسن روی رابطه ی منو همسرم... تو خانواده شون به اینکه ما با هم بخندیم، شوخی کنیم، پیش هم بنشینیم، با هم تماس فیزیکی داشته باشیم و ... نگاه خوبی ندارن، میذارن پای بی حیا بودن....
همسرم هم خیلی حساسه رو نگاه خانواده ش، نمیخواد اون ها از این فکرها بکنن، کاملا محتاطانه عمل میکنه...، یادمه روز اولی که رفتم خونه شون حتی سر بلند نکرد منو نگاه کنه...، من یه گوشه نشس
برای یک حسم دلیل منطقی و عرفی دقیقی پیدا نمی کنم:
همسرم اگر بزرگترین اشتباهات رو بکنه یا اشتباهاتی بکنه که برام هزینه داشته باشه (اعم از روحی... عاطفی... مادی...)
باز هم خط قرمزمه...
کما اینکه کاملا برام روشنه اختلافات فکریمون... حتی از روزهای اول محرم شدن اینها رو فهمیدم...
گاهی حتی افکار اشتباهش واقعا خسته ام میکنه...
گاهی واقعا حس خفگی پیدا میکنم... اما...
اما همیشه خط قرمزم بوده...
همیشه حس پدرانه قوی ای نسبت بهش داشتم...
حتی آزارهای کوچیکی که توی زند
امور بین الملل بانک تجارت:خیابان شهید طالقانی، تقاطع استاد نجات الهی، شماره ۱۳۰
امور بین الملل بانک سپه: میدان آرژانتین، روبروی پارکینگ بیهقی، پلاک ۷- طبقه ۶
امور بین الملل بانک پارسیان: شهرک غرب-بلوار فرحزادی-خیابان زرافشان- پلاک ۴-ساختمان مرکزی بانک پارسیان-طبقه ششم
امور بین الملل بانک ملی ایران: خیابان میرداماد-بعد از بانک مرکزی -شعبه مهر ملی-طبقه دوم
امور بین الملل بانک صادرات: خیابان سمیه، نرسیده به خیابان شهید مفتح، برج سپهر، طبقه ۱۸
سلام.
بعضی وقتها فکر میکنم باید چکار کرد بعضی وقتها ادم تو دو راهی گیر میکنه؟
باید خودت را انتخاب کنی یا بقیه؟
اگر خودم را انتخاب کنم تا اخر عمر از خودم گله مندم و ناراحت که خودخواهی کردی و اگر بقیه را اتخاب کنم ، نمی دونم تا کی باید عواقب و حرص تصمیمات اونا را بخورم.
دلم می خواهد کسی بود که می تونستم مامانم را بدون نگرانی بهش بسپارم و برم جایی که تا اخر عمر کسی نباشه. 
فقط خودم و خودم
بین یک عالمه غریبه که لازم نیست حرص ناراحتی و مشکلات و انتخاب
سلام به همه دوستان
من دختری هستم که سنم بین 25 تا 30 هست، دکتری داروسازی دارم و شاغلم در داروخانه و درآمدم هم خوبه، میخواستم بدونم برای یک دختر مثل من این معیارها برای ازدواج مناسبه یا نه؟
1- اخلاق و ایمان و خانواده همسرم خیلی برام مهمه دوست دارم از این نظر هم کفو باشیم
2- تحصیلات و درآمدش  از من کمتر نباشه
3- مهریه سکه نمیخوام دوست ندارم ابزار فشار برای همسرم باشه، فقط میخوام یک خونه بنامم بزنه اونم هر وقت که خونه دار شدیم، دوست دارم خونه به نام م
تعداد زیادی از مسافران در خروجی شهر ها، خصوصا تهران، در صف طویلی هستند!
تعدادی دیگر، بخاطر فرار ار کرونا با نوشیدن الکل، جان خود را از دست دادند!
تعدادی دیگر اما ، با حماقت مثلا مقدس خود درب ورودی حرم مطهر را می شکنند!
کرونا دیر یا زود، رخت خواهد بست اما با این جماعت کج فهم ،کم اطلاع ، مدعی، و بدتر از همه بدتر تاثیر پذیر از رسانه های معاند، چکار باید کرد؟!
 
همسرم خصوصیات اخلاقی که داشت اطرافیان می‌گفتند قیافه‌اش شبیه شهداست می‌گفت اگر من شهید نشوم اینطور که همه می‌گویند آبروم میرود محمد شخصیت آرام،صبور وباحوصله ای داشت همه ی خوبی هارا با هم داشت و درعین حال که فوق العاده مومن بود ،خیلی به روز بود آدمی نبود که در مسئله مذهبی تند باشد همیشه آرامش داشت هیچگاه درکاری اجبار نداشت ۱۵سال که با او زندگی کردم صدای بلند همسرم را نشنیدم عشقی که او به شهادت داشت مانع میشد بگویم ماراتنها نگذار،اما انت
اعتراف میکنم که تو این دو سال زندگی مشترکم بارها آرامش زندگیمو به خاطر حرف های مفت دیگران بهم زدم.با گیر دادن های الکی،با حساسیت های بی جا،با حرص خوردن های احمقانه سر چیزای بی ارزش آرامش زندگیمو به خطر انداختم.
اعتراف میکنم که خانواده ام و علی الخصوص مادرم تو این دو سال خیلی تو زندگیم دخالت کردن و همین باعث ناآرامی و تنش تو زندگیم شده،بارها و بارها...
اعتراف میکنم سر چیزای الکی جنجال و دعواهای زیادی به پا کردم.
اعتراف میکنم گاهی همسر وحشتناکی
برای تقویت مغز چکار کنیم









روث
کوران که از حادثه‌ی تصادف رانندگی وحشتناک ۱۰ سال پیش، با وجود آسیب مغزی
حاد و سپری نمودن ۱۸ ماه دوره نقاهت، به علم کاوش در مغز، خاصیت
انعطاف‌پذیری آن و یادگیری مهارت‌های جدید پرداخت.
ادامه مطلب
آن روز وقتی بلوار نزدیک پایگاه هوایی شیراز را به نام من کردند، غرور و شادی را در چشم‌های همسرم دیدم. خانواده خودم هم خوشحال بودند. حواله زمین را که دادند دستم، من فقط به خاطر دل همسرم گرفتم و به خاطر او و مردم که این همه محبت دارند و خوبند پشت تریبون رفتم. 
ولی همین که پایم به خانه رسید، دیگر طاقت نیاوردم. حواله زمین را پاره کردم، ریختم زمین. یعنی فکر می‌کنند ما پرواز می‌کنیم و می‌جنگیم تا شجاعت‌های ما را ببینند و به ما حواله خانه و زمین بدهن
گفتم زنگ بزنه حرف بزنیم
چند تا سوال مهم داشتم ک نتیجه ی بحثامون شد این:
۱. از نظر اون این اختلاف انقدر زیاده ک حتما باید روابط محدود بشن ک بشه کنترلش کرد
۲.از من میخواد انتظار نداشته باشم همیشه همراهیم کنه تو مهمونی خانوادگی
۳.میگه احترام رو نگه میداره و منم گفتم این برام مهمه
۴.خواستم درباره گذشت و انعطاف پذیری حرف بزنم ک نفهمید چی میگم اصلا
۵.استفاده از مشاوره رو رد نکرد درباره این ولی نمیدونم چقدر استقبال کنه
۶.من الان باید بین مهدی و روابط
الان نزدیک به 3 ماهه عقد کردم به تازگی پی بردم همسرم با زنی که سوهر داره و در زندگیش مشکل داره در ارتباطه و کلا اون خانم بچه هاش هم درجریان در جریانند دو تا دختر داره نوجوون و کودک من اون خاتم رو هم میشناسم قبلا هم فهمیده بودم همسرم توی گذشته اش باهاش دوست بوده اما قسم خورد که از وقتی من اومدم تو زندگیش دیگه به اون خانم کاری نداشته تا همین یک هفته پیش گفت خانمه بود باهاش دوست بودم تهدیدم میکنهمنم گفتم چرا مگه تو نگفتی تموم شده و گفتم پیامها رو ب
سلام
خانمی ۳۶ ساله هستم، یک دختر ۱۵ ساله و یک پسر ۱۱ ساله دارم، همسرم ۳ ساله که اصرار به بچه دار شدن داره، کارگره و درآمد کمی داره در حد ماهیانه ۳ میلیون، من اصلا موافق نیستم و تا حالا مقاومت کردم، ولی همسرم خیلی پیگیره، چند روز پریودم عقب افتاد می خواست از خوشحالی بال در بیاره، والا سر اون دو تا اصلا این طوری ذوق و شوق نداشت ، انگار اجاق کوریم، به چند دلیل بچه نمی خوام؛
اول اینکه سنم زیاد شده و ۳۶ سالگی واقعا سن بارداری نیست، دوم وضعیت مال
طبق ماده۴ قانون حمایت ازخانوادهرسیدگی به امور و دعاوی زیر در صلاحیت دادگاه خانواده است: ۱ـ نامزدی و خسارات ناشی از برهم زدن آن ۲ـ نکاح دائم، موقت و اذن در نکاح ۳ـ شروط ضمن عقد نکاح ۴ـ ازدواج مجدد ۵ ـ جهیزیه ۶ ـ مهریه ۷ـ نفقه زوجه و اجرت المثل ایام زوجیت ۸ ـ تمکین و نشوز ۹ـ طلاق، رجوع، فسخ و انفساخ نکاح، بذل مدت و انقضای آن ۱۰ـ حضانت و ملاقات طفل ۱۱ـ نسب ۱۲ـ رشد، حجر و رفع آن ۱۳ـ ولایت قهری، قیمومت، امور مربوط به ناظر و امین اموال محجوران
1_ لبخند همسر
2_ رضایت پدر و مادر
3_ آگاهی دادن به دیگران
4_برآورده کردن خواسته های خانواده و دیگران
5_ خوردن سالاد و مخصوصا سس سالاد
6_ موفقیت دیگران
7_ کمک به دیگران
8_ بخشش از هر مدل و نوع و شکلش
9_ شنیدن خاطرات زندگی دیگران
10_ نصیحت شدن
11_  خبر ازدواج دیگران
12_ دیدن کسایی که تازه ازدواج کردن
13_ خوردن
14_ نوشیدن آب
15_ مسافرت 
16_ رانندگی کردن
17_ دیدن مکانهای تاریخی
18_ دیدن مکانهای عجیب
19_ تماشای مستند های تاریخی از سرگذشت ادمهای بزرگ تاریخ
20_ گپ زدن با همس
دارویی بسیار جدید پس از آزمایش روی حیوانات قرار بود روی انسانها امتحان شود ولی امکان مرگ شخص نیز وجود داشت. 
سه نفر داوطلب تزریق این داروی جدید شدند. یک آلمانی، یک فرانسوی و یک ایرانی.
به آلمانی گفتند: چه قدر می گیری، گفت 100هزار دلار. 
گفتند: برای چه؟ 
گفت: اگر مُردم برسد به همسرم.
به فرانسوی گفتند: چقدر؟ 
گفت: 200 هزار دلار که اگر مردم 100هزار برسد به همسرم و 100 هزار برسد به معشوقم.
به ایرانی گفتند: چقدر می گیری؟ گفت 300 هزار دلار. 
گفتند چرا؟ 
گفت: 100
برای تقویت مغز چکار کنیم









روث
کوران که از حادثه‌ی تصادف رانندگی وحشتناک ۱۰ سال پیش، با وجود آسیب مغزی
حاد و سپری نمودن ۱۸ ماه دوره نقاهت، به علم کاوش در مغز، خاصیت
انعطاف‌پذیری آن و یادگیری مهارت‌های جدید پرداخت.
ادامه مطلب
مدتی کلافه و سردرگم و کم تحمل شده بودم. تصور بازی چند دقیقه ای با برنا هم برام سخت بود.
در حال تعقیب و گریز با خودم و آدمها بخصوص برنا و همسرم قرار گرفته بودم.
چندباری حتی رفتاری که مورد پسند خودم نبود و مغایر شخصیت خوب برنا، با پسرم داشتم که دیگه این خیلی منو مستأصل کرده بود.
با یکی از مامانهای کلاس پسرم تماس گرفتم برای همفکری... برام یه مقدار چالش بود! بعد از مدتها  خیلی تونسته بودم اجازه بدم ضعفم رو شخصی بغیر از همسرم و تراپیستم ببینه.
الهه عزی
تا ب حال تو عمرم انقدر کوچیک نشده بودم 
یعنی خودم خودمو کوچیک نکرده بودم ...
از ساعت ۱۰ شب هر دقیقه جاهای مختلف التماسشو کردم ...
نمیدونم واقعا چکار کنم 
شیطونه میگه پاشم برم تهران پیشش
دیشب ک هرچی حرص داشت رو من خالی کرد همه خستگی ها و عصبانیتش رو پشت گوشی جوری فریاد میکشید انگار ... هیچی نگفتم اخر سر هم من بودم ک باز معذرت خواستم ....
بعدش تا ساعت ۳ کلا گریه کردم 
الانم ک ... تا همین الان هر دقیقه بهش پیام دادم ولی .... 
واقعا نمیدونم چکار کنم دارم میت
میدونی چیه داشتم به این فکر میکردم که اون دختر الان یکسال هست که تو زندگی همسرمه .میاد دیدنش باهم میرن بیرون درسته خیلی وقتا باهم مدتی ارتباط ندارن ولی دوباره شروع می کنند.
الان دیگه به حالتی رسیدم که اگه همسرم بگه اونو میخواد هم قبول میکنم. یه حس خوبی به خدا دارم میدونم بد برای من نمی خواد. من اینهمه جنگیدم اینهمه غصه خوردم ولی جریان به قوت خودش جلو رفت. خواستم سر خودمو گرم کنم رفتم سرکار و همه اینها رو مدیون ورود اون ادم به زندگی همسرم هستم.
ا
معمولا یکی دو روز قبل از شروع پریود،اعصابم به شدت بهم میریزه و مثل یه کوه مواد منفجره میشم که یه جرقه کوچولو کافیه تا منفجرش کنه.به این صورت که حالم کاملا خوبه(با وجود همه درد و کسالتی که دارم)و فقط یه کم بی حوصله ام و اصلا تحمل ندارم کسی سر به سرم بذاره یا باهام بحث کنه.تنها چیزی که از همسرم انتظار دارم یه کم درک وضعیت و محبت و مهربونیه که متأسفانه علیرغم اینکه هزار بار در موردش باهاش صحبت کردم،هیچوقت ازش ندیدم.در نتیجه من بیشتر عصبی میشم.
یعن
برنامه ای برای زندگی موفق 
سلام دوستان 
لطفا اگه کسی پیشنهادی داره بگه 
راستش با این اوضاع دلار و رکود و تورم و نوسان نفسگیر 
دیگه حوصله ی نفس کشیدن تو ایران نمونده 
خیلیا دارن میرن
اونا که دستشون میرسه 
ما که نمیتونیم ، لطفا بگین چکار کنیم که بتونیم خودمونو نجات بدیم 
کلا یه برنامه برای موفق زندگی کردن 
برای شاد و آروم بودن 
شما برای کمک به خودتون چکار میکنید ؟
سلام
همسرم کارگره، برای زیر پوشش قرار گرفتن بیمه تامین اجتماعی پرسیده، گفتن باید ماهانه حدود ۶۰۰ هزار تومان حق بیمه بدید. با توجه به درآمد کارگری و گرانی ۶۰۰ هزار تومان براش خیلی مبلغ بالاییه. 
جاهایی هم که بیمه میکنن کم هستن، بعدش هم حقوق خیلی پایینی میدن. ما الان نمیدونیم چکار کنیم؟ میشه اگه راهکاری میدونید برامون بگید؟
مرتبط:
نظر شما در مورد بیمه عمر چیه ؟
معرفی بهترین بیمه عمر
 ماده ۱۵ آیین نامه اجرایی ماده ۹۵ ق.م.م می گوید.
دفاتر ، صورت درآمد و هزینه ماهانه ، خلاصه درامد و هزینه سالانه و اسناد و مدارک حسب مورد با درخواست کتبی اداره امور مالیاتی و یا گروه رسیدگی در روز و محل تعیین شده در برگ درخواست ارائه دفاتر و یا اسناد و مدارک ( محل اقامتگاه قانونی مودی و یا محلی که قبلاً به صورت مکتوب به اداره امور مالیاتی اعلام شده است و یا محل اداره امور مالیاتی حسب مورد با توجه به نوع حسابرسی مالیاتی )
تحویل و توسط اداره امور م
وقتی فشار خون می افتد چکار کنیم
در حالی که اکثر مردم با مشکل
فشار خون بالا مواجه هستند، اما برخی افراد نیز ممکن است دچار افت غیرعادی
فشار خون شوند که این وضعیت نیز به نوبه خود بیمارگونه است و می‌توانید در
شرایط حاد، جان بیمار را تهدید کند
فشار خون نیرویی است که توسط جریان خون به دیواره رگ ها (عروق خونی)
وارد می‌شود. فشار خون توسط پمپ خون به درون سرخرگ‌ها (شریان) ایجاد شده و
با پاسخ سرخرگ‌ها به این جریان خون تنظیم می‌گردد.
 
فشارخون فرد به
زنان باردار در دوره حاملگی خود دچار تغییرات هورمونی و ظاهری بدن می شوند، بعلاوه سایر تغییراتی که در بدن آن ها رخ می دهد.


به گزارش : زنان باردار در دوره حاملگی خود دچار تغییرات هورمونی و ظاهری بدن می شوند، بعلاوه سایر تغییراتی که در بدن آن ها رخ می دهد، احتمال بروز لک های پوستی از جمله خطوط کششی، آکنه و لکه های قهوه ای و تیره را افزایش خواهند داد.
ادامه مطلب
نشستیم به سبزی پاک کردن. من با دقّت سعی می‌کنم چیزی را دور نریزم. همسرم گاهی یکی دو برگ ریحان و جعفری را نادیده می‌گیرد. نگاه من را روی دست‌هایش که می‌بیند می‌گوید، "شلخته درو کن تا چیزی هم گیر مرغ و خروس‌ها بیاید!" و با دستش اشاره می‌کند به مرغ و خروس‌های روی پشت‌بام.
لذت می‌برم از دقّتش به اطراف و کم ندیدنِ مخلوقات خدا و اینکه در نظرش خیلی فرق دارد که قاطی آشغال سبزی‌ها، چند تا سبزی بهتر هم بگذارد.

حاشیه:
1. حیف از سال‌هایی که دور از همسر
از کودکی مهربان و بااخلاق بود.
ما خانواده‌ای مذهبی هستیم.همسرم نیمی از قرآن کریم را حفظ بود.
اهل خمس و نماز_شب بود و دوست داشت پسرانمان پاسدار شوند، در کل همگی در هیئات‌ مذهبی و مسجد حضور فعال داشتیم.
روح الله آدم شوخ طبعی بود.
در منزل و محل کارش خیلی خوش اخلاق بود.بیشتر روزها مأموریت بود. آن وقت‌هایی هم که در منزل بود.به بچه‌ها رسیدگی می‌کرد.
از روز اول که به خواستگاری‌ آمد گفت:من فدایی رهبرم هر وقت رهبر دستور دهد جانم را فدایش می‌کنم. ✌️.
ا
گفت همسرم هروقت میاد خونه فقط یکی رو میخواد که کارهاشو انجام بده.
لباساشو بشوره،براش غذا درست کنه
پذیرایی کنه و ماساژش بده خستگی کار از تنش بیرون بره.
گفت همسرم میگه چون من خرجتو میدم تو باید تموم کارهای خونه رو انجام بدی.
کمر درد داشت و گفت دکتر بهش گفته نباید اینقدر بشور و بساب خونه انجام بده، دکتر گفته باید استراحت کنی.
 
وقتی از مطب برگشتن همسرش گفته بلندشو شام درست کن...!
میگفت تموم زندگیم شده وقف یه نفر! تموم شب و روزم باید تو خونه آدمی ک
استاد صمدی آملی  :
هر چه همت انسان،  چه در امور دنیا و چه در امور آخرت از پراکندگی در آید و به وحدت میل پیدا کند، موفقیتش بیش تر است 
حتی در امور معنوی هم نباید انسان پراکندگی داشته باشد مثلا پراکندگی در مطالعه که امروز یک کتاب و فردا کتابی دیگر را مطالعه کند، شخص را گرفتار می کند.
نام کتاب: چهل نامه کوتاه به همسرم
نویسنده : نادرابراهیمی
کتاب «چهل نامه‌‌ی کوتاه به همسرم» نوشته‌ی «نادر ابراهیمی» است.نادر ابراهیمی، یکی از برترین و معروف‌ترین خطاطان در زمان قدیم بود.
او کتاب «چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم» را زمانی نوشته است که به تمرین خطاطی می‌پرداخته است.وی در مقدمه آورده است: «آن روزها که تازه تمرین خطاطی را شروع کرده بودم،
حدود سال‌های ۶۳-۶۵، به هنگام نوشتن، در تنهایی،
در فضایی که بوی تلخ مرکب ایرانی در آن می‌پ
برای اینکه عروسی زیبا باشیم چکار کنیم؟








تمامی خانم ها مایل هستند که در مهمترین شب زندگیشان همچون الماس
بدرخشند و زیباترین چهره را از خود ارائه دهند. مهمترین نکات باید مورد
توجه قرار بگیرد این است:
 
 

هر چه زیبایی طبیعی خود را تشدید کنید بهتر خواهید درخشید؛ غیر از موارد خاص از گذاشتن لنز یا کلاه گیس خود داری کنید .

 
ادامه مطلب
بسم الله...
واقعا معضل بزرگی شده این بچه...فکر و ذهنم خیلی درگیره
ان شاالله هیچ وقت تو این موقعیت قرار نگیرید خیلی سخته
روابطمون اصلا مثل یه زن و شوهر در آستانه فرزند دار شدن نیست...حس ها به صفر رسیده تقریبا
مثل دوتا غریبه :((
باورم نمیشه این من باشم اصلا این من برام خیلی غریبه...
منی که بود و نبود همسرش براش مهم نیست
قبلا که میرفتیم مهمونی یا بیرون همش به همسرم نگاه میکردم میرفتم پیشش دوست داشتم کنارش بشینم و غذا بخورم...دوست داشتم دوتایی لحظاتی رو
 
ادامه از بخش قبلی
 
همسرم که دید این کار را کرده ام، تنها حرفی که زد این بود: چرا دو قطعه قالی را در اتاق من باقی گذاشتی؟
گفتم: این دو قالی به جای آن قالی هایی است که جزء جهیزیه خود آورده اید. گفت: نه، آنها را هم بفروش.
 
به حاجی صفاریان گفتم، آمد و این دو قالی را هم فروخت. بعد اتاق مهمان های همسرم  را با دو قطعه موکت فرش کردیم که در آن زمان در نظر ما بهتر از زیرانداز بود، سرانجام همسرم دو قطعه موکت را هم فروخت و تا به امروز در منزل ما فقط همان نُه
واقعا به همسرم افتخار میکنم
امروز نمیخوام هیچی در موردش بنویسم فقط این ست جانماز و قران و مفاتیح رو ببینید این یکی از کارای آخریه که همسرم تموم کرده و تحویل مشتری داده
-
دو تا بچه ی کوچیک زیر 3 سال داریم . بچه هامون هم اصلا پیش مادربزرگا نیستن ( الان مد شده بچه رو مادر بزرگا بزرگ میکنن تا مادرا به خودشون برسن !!! ) .
منم روزی 13 ساعت مغازم . یعنی خودشه و خونه و بچه ها ولی هم به کارش میرسه و هم بچه ها همیشه تمیزن .
فقط خواستم بگم میشه ! همه جوری میشه کار
ما مردها نباید به زنان به چشم یک کسی که قرار هست فقط شهوت خودمون رو با اون رفع کنیم نگاه کنیم، نباید زن رو به چشم یک زندانی ببینیم که باید در خانه ما باشه و حالا چه برای خودش یا کل خانواده فقط آشپزی و کار خانه انجام بده. نباید زن رو فقط یک تکه گوشت ببینیم و به چشم یک عروسک جنسی نگاهش کنیم تا فقط باهاش...، نباید زن رو مثل یک کالا ببینیم و نباید زن رو مثل یک مامان ببینیم! نباید زن رو مثل یک حمال و نوکر ببینیم.
ما باید به زن برای کارهایی که انجام میده ا

ایت_الله_بهجت :
#نماز مانند لیموشیرین است,هرچه از اول وقت دور تر شود تلخ تر می شود.
هرکه عادت به تاخیر در نماز کرده ,
خود را برای تاخیر در امور زندگی اماده کند.
تاخیر در ازدواج ,تاخیر در اشتغال,تاخییر در تولد اولاد,تاخیر در سلامتی.
هر قدر که امور نمازت منظم تر باشد, امور زندگیت هم تنظیم خواهد شد.
ابراز علاقه کردن به همسر زمانی که کنارمان نیستند تنها از یک راه قابل انتقال است جز تماس تلفنی و تماس تصویری یا ایمیل و ... بی شک متوجه اید که شبکه های اجتماعی همچون واتساپ ، اینستاگرام و تلگرام مکانی برای تبادل نظر و دور هم بودن و شایع ترین طریقه ارتباطی فعلی هستند و به همین مناسبت ما عکس متن دار یا همان عکس نوشته های جالب و جدید برای در میان گذاشتن و تبریک و تشکر برای عکس پروفایل همسر در اختیار شما قرار داده ایم



























اگر به دنبال عکس
دیروز حدود ده تا مطلب نوشتم
ولی نذاشتم اینجا
دیروز صبح همسرم رفت
و تا چهل روز
نمی بینمش...
هیچی نمیگم
هیچی نمیتونم بگم
فقط این روزها به شدت دل نازکم...
*
بهش گفتم
به قولم عمل کردم
جلوی هیچکس گریه نکردم
* این یعنی تو خلوتت گریه کردی؟
_ آره دیگه...
صداش یکم گرفته شد. گفت برا خدا گریه کن.
میدونستم داره قوی ام می‌کنه.
گفتم من هنوز مثل شما انقدر روحم بزرگ نشده...
نمی‌تونم...
*****
بعد ازدواج مون
من میتونم شدت ایثار همسران شهدا رو حس کنم
همسرم هم میگه الان دار
حلقه‌ام را گذاشته بودم روی میز تحریر. توی دستش گرفته و با زبان بچگانه‌اش از من می‌پرسد "این چیه"؟ می‌گویم "طلا" و با خودش طلا را تکرار می‌کند. می‌گیرمش توی روشنایی و می‌گویم "ببین برق می‌زنه"، و باز با خودش تکرار می‌کند "برق می‌زنه". می‌گویم باید بگذارمش اینجا؛ و به کشوی میز اشاره می‌کنم.
می‌دود و بازی می‌کند. بعد از یک ساعت انگشتر نقرۀ همسرم را برمی‌دارد، می‌گیرد زیر نور چراغ مطالعه و می‌گوید "برق می‌زنه...طلا..." و آن را می‌دهد دست من و
محاسبه نفس


 
قال الکاظم علیه السلام:« لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَیِّئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیْهِ»[1]
اگر هر روز حسابگری نکنیم این تخلّفات جمع می شود، خیلی زیاد می شود، کار دست آدم می دهد، لذا امام کاظم علیه السلام فرمودند: هر شب که خواستی اداره ی کار را تعطیل کنی و بخوابی حساب کن صبح تا حالا چکار کرده ای، واجبات را انجام داده ای
 
شارژ سریع گوشی یکی از جنبه های مثبت و مورد نظر افراد برای خرید یک گوشی است. با توجه به اینکه امروزه کاربران با نصب و اجرای اپلیکیشن های مختلف باعث خالی شدن شارژ گوشی خود می شوند و باید از شارژر گوشی استفاده کنند. در این مقاله به شما اموزش دهیم که چکار کنید تا شارژ سریع موبایل شما انجام شود.
ادامه مطلب
مشاور امور جوانان شهردار آب پخش منصوب شد.
به گزارش سفیر جنوب؛ مهندس اعظم صمصامی شهردار آب پخش در حکمی،مهندس بهزاد بویری را به عنوان مشاور افتخاری خود در امور جوانان و برنامه ریزی منصوب کرد.
مهندس بویری از جوانان شایسته،تحصیلکرده و فعال اجتماعی شهر آب پخش است که مشاور عمرانی رئیس شورای اسلامی شهرستان دشتستان را نیز در کارنامه خود دارد.

ادامه مطلب
دلیل کم شدن میل جنسی همسرم چیست؟
 
  
کاهش  هورمون تستوسترون از دلایل کم شدن میل جنسی در مردان  و زنان است
 
چرا میل جنسی همسرم کم شده است؟کـاهـش میل جنسی  در  زنان  امری  بسیار  شایع  و  در  مـردان  امری  نادر  اسـت.  (حـتـی  غـالب  مـردانی  کــه  از  اختلال  نعوظ  رنج  میبرند  نیز  میل  جنسی  خود  را  از  دست  نمی دهند.) 
هورمون  جنسی  مردانه  ی  تستوسترون  نقش  فراوانی  بروی  میل  جنسی در  هر  دو  جنس  مرد  و  زن  ایفا  میکند. برخلاف  ت
تو چند روز گذشته اوضاع زندگی مشترکمون نسبتا آروم و بی دردسر بوده.ناراحتی خاصی بینمون پیش نیومده.گاهی حس میکنم نسبت به همسرم بی حس و بی تفاوت شدم.سعی میکنم توقع و انتظاری ازش نداشته باشم تا خودمم کمتر اذیت بشم.همسرم آدمیه که خیلی کم احساساتشو بروز میده.ابراز علاقه نمیکنه،خیلی کم پیش میاد از چیزی به وجد و هیجان بیاد.
من برعکس،با دیدن کبوتر و گنجشک و گربه های ملوس به شدت به هیجان میام،احساساتمو بروز میدم،خیلی گریه میکنم،باصدای بلند میخندم...
ه
به نام خدا
تا به حال هویتم را در فضای مجازی تکه پاره می کردم و با هرتکه ای یک جایی بودم. دلابانوی بلاگفا و بعد بلاگ، مرضیه ای که در گروه دوستان جامعه الزهرا بود، مرضیه گروه همکلاسی های جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی، مرضیه ای که در گروه همکلاسی های سابق برقی بود و.... هرکدام تکه ای از من و هویت و زندگی ام را در بر داشت. اما این بار می خواهم با اسم خودم و با یک هویت یکپارچه در فضای مجازی و به تبع آن در فضای واقعی زندگی کنم.
به گمانم محافظه کاری شدیدم
یکماه پیش فایل پروژه را فرستادم برای استاد، قرار بود کامنت های خودش را بذاره و بعد فایل را بفرسته برای خانم دکتر که ایشون هم کاملش کنه و بخشی که مربوط به تخصصش هست را بذاره. چند روز پیش نهایتا به استاد پیام دادم که استاد تغییرات را انجام دادید فایل را بفرستید که من موارد شکلی و ... را هم نهایی کنم. اونوقت تازه میگه از خانم دکتر پیگیر بشوید که فایلشون را ارسال کنند! خب من تا اون موقع فکر میکردم استاد کامنت های خودش را گذاشته روی فایل، تا اینکه زن

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها